دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی کانون وکلای دادگستری مرکز
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

پیامد های منفی «متهم گردانی» در جامعه
 
پیامد های منفی «متهم گردانی» در جامعه

گروه جامعه: «متهم گردانی» در خیابان «جمهوری» در هفته گذشته با واكنش های زیادی همراه شد. انتشار این تصاویر در فضای مجازی پرسش های بسیاری را در اذهان ایجاد كرد؛ پرسش هایی درباره حقوق متهم، یا این كه اصلاً فلسفه قانون گذاری در یك جامعه چیست؟اگرچه درس «عبرت» شدن برای دیگران دفاعیه كسانی است كه با پدیده «متهم گردانی» موافق هستند اما بسیاری معتقدند تلاش برای برگرداندن یك مجرم به جامعه همان حلقه گمشده در اهداف اعمال مجازات است. «عبدالصمد خرمشاهی» وكیل و حقوق دان در گفت وگویی با روزنامه «همدلی» ضمن انتقاد از این اقدام انجام شده عنوان می كند كه «خیلی ها می گویند چنین رفتاری را باید با مفسدان اقتصادی انجام داد. من با آن هم مخالف هستم؛ چراكه اختلاس هم در قانون، مجازات مشخصی دارد، اما با این حرف موافقم كه لبه تیز برخوردها باید به سمت دانه درشت ها باشد.» شرح این گفت وگو در ادامه آمده است.

آقای خرمشاهی با انتشار تصاویر «متهم گردانی» این پرسش برای بسیاری ایجاد شد كه در این مواقع حرف قانون چیست؟ اصلاً فلسفه مجازات دراین باره چه می گوید؟
در طول تاریخ در همه جوامع قانون بوده است. اما فلسفه قانون نظم و نسق دادن به جامعه است. یعنی قانونگذاران قوانینی وضع می كنند برای تنظیم روابط مردم با مردم، مردم با دولت یا برعكس این كه هركدام وظیفه، تكلیف و حقی دارند. آن هم با این هدف كه افراد با آرامش در كنار یگدیگر زندگی كنند و محیط برای فعالیت های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی آماده باشد. در این بین جرم شناس ها به این نتیجه رسیده اند كه فلسفه مجازات قبل از انتقام گیری بایستی اصلاح مجرم باشد. مجازات وسیله ای باید باشد تا مجرمی كه خودش را با جامعه تطبیق نمی دهد و قانون شكنی می كند اصلاح شود و به جامعه برگردد تا مانند سایر شهروندان زندگی كند.

اما به نظر می رسد كسانی كه این مراسم را اجرا كردند به دنبال این بودند كه دیگران درس عبرت بگیرند یا این كه مال باختگان بدانند پلیس به دنبال حقوق آن ها است.
این تصمیم گیری ها بازتاب منفی در جامعه دارد. حالا ممكن است عده ای با دیدن این لحظات تشفای خاطر(آرامش خاطر) پیدا كنند، اما قانون برای تشفای خاطر نظاره گران نیست. ممكن است كسانی كه شاهد این لحظات هستند گوشی خودشان توسط افرادی شبیه به این ها به سرقت رفته باشد، بنابراین ممكن است آن فرد لحظه ای آرامش بگیرد، اما ما اصول مهم تر از این داریم، یعنی اطاعت و اجرای قوانین مهم تر از این است كه یك عده ای تشفای پیدا كنند. اصطلاحاً به آن عوام گرایی كیفری می گویند كه خودش تبعات منفی دارد.

قوانین كشور ما در خصوص برخورد با فرد متهم چه می گوید؟
در اصل 39 قانون اساسی به این مسئله تاكید شده است. اگر فردی بعد از ارتكاب به جرم دستگیر می شود بایستی حیثیت فرد محفوظ بماند و هتك حیثیت نشود. در این اصل داریم، هتك حرمت و حیثیت كسی كه به حكم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی، یا تبعید شده به هر صورت كه باشد ممنوع و موجب مجازات است. این مسئله خیلی شفاف در قانون اساسی ما آمده، ماهیت همین اصل در قانون آئین دادرسی كیفری مجدداً مورد تاكید قرار گرفته. در ماده هفت قانون آیین دادرسی كیفری با صراحت گفته كه در تمام مراحل دادرسی رعایت حقوق شهروندی مقرر در قانون، احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب سال 83 از سوی تمام مقامات قضائی ضابطان دادگستری و سایر اشخاصی كه در فرایند دادرسی دخالت دارند الزامی است.
متخلفان علاوه بر خسارات وارده به مجازات مقرر در ماده 570 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 75 بحث تعزیرات محكوم می شوند. مگر آن كه در سایر قوانین مجازات شدیدتری مقرر شده باشد. بنابراین این مواد خیلی صراحت دارند و در جهت دفاع از حقوق متهم هستند.البته این ها به این معنا نیست كه هركس هركاری كه دلش خواست انجام دهد و از مجازات معاف شود؛ خیر این گونه نیست. قانون مجازات اسلامی می گوید هر فعل یا ترك فعلی كه قانونگذار برای مجازات تعیین كرده باشد، جرم است. بنابراین دفاع از حقوق متهم به معنای حمایت از مجرم نیست، بلكه اعمال مجازات متناسب با جرم است.

شما پیش تر گفتید این تصمیم گیری ها تبعات منفعی دارد. كمی از تبعات منفی «متهم گردانی» در خیابان بگویید.
اول این كه رفتار با آن فرد بیشتر از آن چیزی است كه قانونگذار تعیین كرده و همان طور كه در بالا اشاره كردم خودش خلاف قانون است. در ضمن كسی كه مرتكب جرمی مانند كیف یا موبایل دزدی شده و بعد با برخوردهای این چنینی مواجه می شود استعداد فردی خود را برای این كه بتواند خودش را با سایر شهروندان تطبیق دهد ودوباره به جامعه برگردد از دست می دهد، چراكه شخصیتش له شده. ضمن این كه در طولانی مدت در میان مردم نگاه جالبی به این رفتارها وجود ندارد. در همین چند روزه كه این فیلم ها پخش شده و نشان می دهد متهمین در حال كتك خوردن هستند، سبب تعجب در افكار عمومی شده، آن ها می پرسند وقتی این افراد در ملا عام كتك می خورند پس در خفا چه بر سر آن ها می آید؟گروهی دیگر هم می گویند كه این قبیل از اقدامات را باید با اختلاس گران میلیاردی انجام داد نه با این افراد، كه من با آن هم موافق نیستم. چراكه برای آن اختلاس گر هم قانون مجازات درنظر گرفته است، اما من با این حرف موافقم كه لبه تیز برخوردها باید با دانه درشت ها باشد. گاهی عده ای می گویند این ها حقشان است. ما هم می گوییم مجازات حقشان است، اما باید متناسب با ارتكاب جرم باشد.

اما به نظر می رسد این افراد در صورت مجازات شدن به شكل قانونی همچنان به اقدامات مجرمانه خود ادامه می دهند، دراین صورت چه باید كرد؟
ببینید؛ سال ها قبل اعدام در خصوص مواد مخدر زیاد بود. مادامی كه زمینه ارتكاب به جرم درخصوص مواد مخدر مانند فقر زیاد باشد جرم حادث می شود. بعدتر دیدیم كه مسئولین مربوطه به این نتیجه رسیدند كه با برخورد شدیدی مانند اعدام جرائم مربوط به مواد مخدر كاهش پیدا نمی كند. این را به مسئله امروز تعمیم بدهیم. در یك مقطع كوتاه افرادی كه كیف قاپی می كنند شاید حدود یك درصد آنها متنبه شوند، اما آن فرد مشكلات زیادی دارد. محققان جرم شناسی معتقدند كه 99درصد جرائم خرد ناشی از فقر است. آمارها نشان می دهد بالاترین جرائم سرقت است كه آن هم ناشی از فقر، بیكاری و گرانی است. در جامعه ما با توجه به تورمی كه ایجاد شده درصد افرادی زیادی زیر خط فقر هستند. بنابراین احتمال ارتكاب جرم در طبقات فرودست افزایش پیدا می كند و به دلیل مشكلات مالی، كمتر پایبند به ارزش های اجتماعی هستند. همان ضرب المثل خودمان كه می گوید شكم گرسنه دین و ایمان ندارد. یا به قول ارسطو كه گفت فقر مادر جرائم است.

دراین باره وظیفه دستگاه و نهادهای حاكمیتی چیست؟
ببینید؛ بایستی با مجرمین برخورد كرد و این وظیفه نیروی انتظامی است كه با آن ها برخورد كند. كسی هم منكر زحمات آن ها نیست، اما قبل از آن وظیفه قوه قضائیه است كه پیشگیری از وقوع جرم داشته باشد. یعنی قبل از این كه جرمی اتفاق بیفتد، باید بستری فراهم شود تا از آن جلوگیری شود، چراكه هزینه كمتری دارد.
درگذشته زندانی ها حرفه یاد می گرفتند كه نه تنها هزینه خانواده خود را تامین می كردند، بلكه برای خودشان هم پس اندازی داشتند. اما امروز آمار زندانیان بالا است، با افزایش زندانی و عدم امكانات كافی فقط انگار زندانی در یك جای بسته نگهداری می شود. نگه داشتن افراد در كنار یكدیگر وقتی كه پای صحبت های هم می نشینند و چیزهای جدید یاد می گیرند چه فایده ای دارد؟ در بالا اشاره كردم هدف از اعمال مجازات اصلاح است و این كه فرد بتواند به جامعه برگردد.بنابراین قبل از هرچیزی وظیفه دولت است كه زمینه های ارتكاب به جرم را از بین ببرد. اگر امكانات و آموزش و اشتغال باشد قطعاً آن جوان میلی پیدا نمی كند كه به سمت كارهای خلاف قانون برود. هرچیزی راه خودش را دارد با توجه به تجربیات گذشته چنین رفتارهایی مانند متهم گردانی در خیابان هیچ نتیجه ای ندارد، نه تنها خلاف قانون است بلكه اساساً به نوعی از بین بردن شخصیت و آبروی افراد است كه بیش از مجازات مقرر برای آنها اعمال می شود. اقدام موثر برای مقابله با جرم از بین بردن زمینه های جرم است. این افراد كه مرتكب جرم شده اند جوانان همین مملكت هستند كه به لحاظ محدودیت های شدید مالی و عدم آموزش و امكانات كافی مبادرت به این كار می كنند چراكه زمینه برایشان فراهم شده جرم شناس ها معتقدند هیچ كس از شكم مادر مجرم به دنیا نمی آید.

بازتولید خشونت
امان الله قرائی مقدم، جامعه شناس، معتقد است انجام چنین كارهایی در جامعه نوعی عقبگرد به سنت های گذشته است و نوعی واپسگرایی محسوب می شود. او می گوید: «در سال های دور، افراد متخلف را به عنوان مجازات سوار بر حیوانات چهارپا می كردند و در انظار می گرداندند. اما امروزه این كارها با شرایط جامعه سازگار نیست. در جوامع توسعه یافته افراد خلافكار را در خیابان نمی گردانند، چراكه این كار نوعی بازگشت به عقب است و با اقتضائات روز همخوانی ندارد.»بررسی سوابق جوانی كه چند روز قبل در منطقه مشیریه گردانده شد حاكی از آن است كه او سال ها قبل نیز به اتهامی مشابه در منطقه گردانده شده بود و این موضوع نشان می دهد چین اقداماتی نمی تواند بازدارنده باشد. این جامعه شناس در این خصوص می گوید: «وقتی برچسبی به فردی زده شد كه تو اوباش، فاسد، سارق یا... هستی و او آبرویش رفت، دیگر ترسی از اینكه دوباره این كار را انجام دهد ندارد و ممكن است باز هم مرتكب همان جرم شود. او از سویی تكرار جرم را از سر عناد با كسانی كه آبرویش را برده اند انجام می دهد.»اما دورگرداندن متهمان در خیابان چه تأثیری بر انبوه تماشاچیان می گذارد؟ قرائی مقدم می گوید: «این كار، به نوعی، بازتولید خشونت است. به خصوص برای جوانان و نوجوانان. آنها به دلیل اینكه معمولا تجربه دیدن چنین صحنه هایی را ندارند با دیدن این افراد سؤالات زیادی در ذهن شان ایجاد می شود و به سوی خشونت سوق می یابند. از طرفی، خاطر آنها را آزرده و به اوضاع و احوال جامعه و آنچه در اطراف شان می گذرد بدبین می كند. گفته می شود این كار با هدف بازدارندگی انجام می شود، اما واقعیت این است كه این كار نه تنها بازدارنده نیست، بلكه بیشتر موجب ایجاد ناامنی روانی در جامعه می شود.»

مرجع : روزنامه همدلی
منبع خبر:
بهار نیوز
   تاریخ: ۰۹:۱۶ - ۲۰/۰۷/۱۳۹۹   بازدید: ۵۴۵